koochradioکوچ رادیو

koochradioکوچ رادیو





موزه گردی استانبول

موزه گردی استانبول

موزه معصومیت از زﺑﺎن ﮐﻤﺎل رواﯾﺖ ﻣﯽﺷﻮد. زمانی کمال با دختری اشراف زاده به نام سیبل نامزد کرده است.


اولین دیدار اورﻫﺎن پاموک و ﮐﻤﺎل در  ﮐﺎﻓﻪاي واﻗﻊ در ﻣﺤﻠﻪ ﺑﯿﻮﮔﻠﻮ، اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎد، ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﻤﺎل ﺑﺮاي ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎر  ﺷﺮح زﻧﺪﮔﯽاش را ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﻼﺻﻪ ﺑﺮاي ﭘﺎﻣﻮك ﺑﺎزﮔﻮ کرد. و  دوستی آنان باعث شد تا پاموک ﻣﺼﻤﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ کتابش شود، ﻃﻮري  ﮐﻪ پاموک عصرهای زیادی را ﮐﻨﺎر ﺗﺨﺖ ﮐﻤﺎل ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻣﯽﭘﺮداﺧﺖ.


اورﻫﺎن پاموک ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﮐﻤﺎل در  ساختن ﻣﻮزه ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﺖ ﮐﻤﮏ ﮐﺮد. ﮐﻤﺎل ﺑﺎﺳﻤﺎﭼﯽ، ﻣﺤﻞ زﻧﺪﮔﯽ ﻋﺸﻖ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽاش، ﻓﻮزون،  را ﭘﺲ از ﻣﺮگ او ﺧﺮﯾﺪاري ﮐﺮد، و آن را ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻣﻮزه‌اي دﯾﺪﻧﯽ و ﺳﺮﺷﺎر از  ﯾﺎدﮔﺎري ﻫﺎي ﻋﺸﻘﺶ ﮐﺮد. ﮐﻤﺎل ﺑﺎ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ درآوردن اﺷﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ روزي ﺑﻪ دﺳﺖ  ﻓﻮزون ﻟﻤﺲ شده‌اند، اﻣﯿﺪوار ﺑﻮد ﺧﻠﻮص ﻋﺸﻘﺶ را ﺑﻪ همه‌ی خوانندگان و  بازدیدکنندگان موزه ﻧﺸﺎن دﻫﺪ.